مشخصات فردی و زندگینامه
نام:احمد
نام خانوادگی:مبهوتی
پست الکترونیک:a_mabhooty@yahoo.com
تخصص ها:فقه و اصول ، تفسیر ، روانشناسی

زندگی نامه

بسمه تعالی

زندگی نامه علمی

اینجانب احمد مبهوتی فرزند اسداله ، فرزند اسداله، متولد 1342 فراگیری روخوانی قران را از مکتب خانه در سال 1351 شروع کرده و بعد از آن ، روزها به کار مشغول بوده و شب ها در مقطع ابتدایی در مدرسه قربانزاده روستای دیزجیکان و سپس در مقطع راهنمایی در مدرسه نور اسلام مرند به تحصیل پرداختم و بعد از اتمام آن، در سال 1360 با سیکل وارد حوزه علمیه حضرت ولیعصر (عج) تبریز شدم حدود سه پایه را(اتمام ادبیات و منطق- معالم) را در دو سال خواندم و در سال دوم، اقدام به تدریس کتبی چون صرف میر و ساده و شرح عوامل ملا محسن در مدرسه طالبیه کردم.

در سال 1361 در اوج جنگ، به عنوان نیروی رزمی و تبلیغی از سوی بسیج به صورت کوتاه مدت، به جبهه ها اعزام شدم و برای اولین بار در عملیات بیت المقدس ( آزاد سازی خرمشهر) شرکت کردم سپس به تحصیل ادامه داده و بار دیگر بعد از اتمام پایه سوم در عملیات والفجر چهار به عنوان نیروی تبلیغی شرکت کردم، آخرین بار در سال 1362 در عملیات خیبر به عنوان نیروی رزمی شرکت کرده و همراه با اعضای گردان امام حسین به محاصره افتاده و به اسارت نیروهای دشمن در آمدیم و حدود هفت سال ( تا سال 69 ) در اسارت در اردوگاه های ( موصل یک و دو) بودم  در این مدت همگام با دوستان طلبه ی هم رزم، اقدام به برنامه ریزی آموزشی و تبلیغی مخفیانه نسبت به هم بندهای خود کردیم تا خود و آن ها را، از آسیب های زندان و غربت و دوری از وطن و خانواده، مصون نگه داریم با توجه به ممنوعیت کار علمی و تبلیغی در اسارت، و نبود امکانات، اقدام به تشکیل کلاس های ادبیات عرب به صورت دو نفره  و سه نفره کرده و  علم صرف را از حفظ و نحو را از متن کتبی چون جامع الدروس . المنهاج ، مغنی اللبیب و... تدریس کردیم.

سپس به ترجمه قران و نهج البلاغه پرداختیم کل نهج البلاغه و قرآن را به صورت روزی دو صفحه تدریس می کردیم با این هدف که وقتی اسرا، متن قرآن یا نهج البلاغه را می خوانند به راحتی معنای آیات و احادیث را بفهمند و این برنامه پیوسته دو سال طول می کشید تا یک شخص بتواند با ترجمه قران آشنا شود سپس با استفاده از دوستان عرب زبان، کلاس های مکالمه ی عربی( محلی) و با استفاده از روزنامه ها، محاوره عربی فصیح را  دایر کردیم و در این زمینه توفیق خوبی به دست آمد برخی  توانستند تا حد القای خطابه پیش روند البته درس های دیگری بر اساس نیاز روز مثل درس اخلاق و مباحث موضوعی  حتی تاریخ اسلام برای تعدادی تدریس می شد و همه درس ها به صورت مخفیانه و با اندک افراد شرکت کننده بر گزار می شد و توانستم بیش از پنج بار از اول تا آخر ادبیات عرب را تدریس کنم.

دو سال آخر کتبی چون اصول فقه و منطق ( مظفر ) ، در موصل 2 نیز به دست آمد که با دوستان طلبه به مباحثه و تدریس آن ها پرداختیم .

البته عمده این فعالیت ها و خاطرات هفت سال دوران اسارت را در کتابی به نام « دیار غربت » به طور مبسوط، به رشته تحریر در آوردم که در سال 1388 به چاپ رسیده است.

وقتی در 27 مرداد سال 69 به میهن اسلامی ایران بر گشتم یک ماه بعد به حوزه علمیه تبریز برگشته و خواستم ادامه تحصیل دهم  ولی متاسفانه متوجه شدم که پرونده اینجانب به خاطر این که یک سال در ابتدای اسارت به صورت مفقود بودیم به عنوان شهید اعلام شده و مراسم ختم گرفته بودند لذا پرونده طلبگی را هم از بین برده بودند با توجه به این مطلب، مجبور شدم از ابتدا همه پایه ها را به صورت متفرقه امتحان دهم .

در اول مهر سال 1369 به حوزه علمیه قم وارد شده و در مدرسه امام باقر(ع) واقع در اول نیروگاه ساکن و درس و بحث را شروع  و در آبان ماه، در امتحانات شرکت کردم و در مدت سه سال ( تا 1372) سطح را تمام کرده و پایان نامه اتمام کفایتین را (بر اساس قانون سابق مدارک حوزه) با موضوع : نقش خمس در تطهیر مال مختلط به حرام نوشتم که به تائید آیت الله مکارم شیرازی رسید و دفاعیه آن در سطح عالی مورد قبول واقع شد.

در سال 1374به کشور جمهوری آذربایجان جهت تبلیغ به مدت سه ماه اعزام شدم سپس دو باره جهت تدریس در دانشگاه آزاد اسلامی باکو به مدت دو سال دعوت شدم و از سال 1376تا 1378در شهر باکو و قبا به تدریس دروسی چون صرف و نحو - فقه در دانشکده سومقایت و تفسیر و تاریخ در مدرسه امام حسین(ع)اشتغال داشتم و اولین مقاله ام در باره حماسه و نهضت امام حسین (ع) در مجله هفته نامه محلی ( شفق ) به چاپ رسید.

در کنار تدریس ، در برخی از مساجد به تشکیل کلاس های پرسش و پاسخ اقدام کردم .

در ضمن به چند استاد دانشگاه باکو به درخواست و هماهنگی معاون رایزن، تدریس خصوصی داشتم از جمله به استاد شوکت اوا، استاد فلسفه؛ نظریات ملاصدرا در حرکت جوهری را تدریس کردم که ایشان آن ها را به عنوان جزوه درسی خود تهیه و به دانشجویان ارائه کرد.

و عصرها در مرکز معارف اسلامی احمد لو، یک سال تمام به تدریس دروسی چون تا ریخ اسلام، منطق صوری و اصول فقه و....مشغول بودم.

بعد از  بر گشت از باکو، همگام با شرکت در دروس خارج فقه و اصول آیات عظام  فاضل لنکرانی، مکارم شیرازی، جعفر سبحانی ، به تدریس در آموزش و پرورش قم و حوزه اقدام کردم. ابتدا چند سال در مقطع راهنمایی،  زبان انگلیسی و عربی تدریس می کردم سپس در مقطع دبیرستان به عنوان مربی پرورشی مشغول شدم و در نهایت به تدریس آیین مطالعه و پژوهش پرداختم .

در کنار فعالیت های علمی ، از سال 1375 با سازمان حج و زیارت نیز همکاری داشته و دارم و بارها به عنوان معین و روحانی کاروان به عتبات و عالیات و حج مشرف شده ام و به خاطر آشنایی با زبان عربی در ارتباط با حجاج سایر کشورها فعال بودم که چند بار مورد تشویق شبکه بلاغ سازمان حج قرار گرفتم.

در خرداد سال 1382 از پایان نامه سطح سه( طبق قوانین جدید مرکز) تحت عنوان : ماهیة النفس دفاع کردم با اسفاده از این پایان نامه ، اولین مقاله علمی را در سال 84 در شماره 45 مجله بینات؛ با موضوع: نقدی بر مقاله ی: برداشت غلط دانشمندان اسلامی از روح  را به چاپ رساندم  نویسنده ادعا داشت که دانشمندان اسلامی به دلیل این که روح را درست نشناخته اند  تصور کرده اند که روح مجرد است البته ادله ای نیز بر آن اقامه کرده بود!.

در نقد این مقاله ضمن پاسخ از ادله علیل نویسنده، طبق مشرب حکمت متعالیه با استدلال به براهین عقلی و آیات قرانی، تجرد روح را اثبات و نظریه او را نقد و ابطال کردم.

در مهر سال 1382از طریق سازمان حوزه ها و مدارس خارج از کشور( جامعه المصطفی امروزی) به عنوان مدیر مدرسه اهل البیت در شهر دوالا ، پایتخت اقتصادی کشور کامرون به آفریقا سفر کردم و یک سال تمام در ضمن اداره مدرسه و  همت برای تربیت طلاب دینی ، برخی از فعالیت های علمی و تبلیغی را نیز مثل سخنرانی در نماز جمعه شهر لوم، امامت نماز جمعه شیعیان در دوالا  ادامه دادم و دو نفر از طلاب مدرسه را جهت تحصیل علوم اسلامی به  ایران اعزام کردیم .

در سال 1383 به عنوان مدرس از طرف سازمان مذکور به کشور گرجستان اعزام شدم و در مدرسه امام رضا(ع) مارنئولی و امام علی (ع) تفلیس مشغول به تدریس بودم و در روز های جمعه، روز تعطیلی  حوزه های ما، به تدریس اخلاق اسلامی و ادبیات عرب و منطق در دانشگاه و آکادمی سیاسی تفلیس پرداختم و یک مقاله علمی با عنوان آرای فلاسفه در باره روح به رشته تحریر در آوردم که در مجله تخصصی دانشگاه و آکادمی تفلیس به چاپ رسید.

در شب های جمعه در برنامه های سفارت جمهوری اسلامی ایران در تفلیس شرکت فعال داشته و به ایراد سخنرانی و برپایی مراسم های معنوی اقدام کرده و گاهی به مناسبت های مختلف به خصوص در شب های ماه مبارک رمضان و محرم در یگانه حسینیه شیعیان در تفلیس منبر رفته و به تبلیغ می پرداختم.

بعد از پایان ماموریت در سال 1384به قم بازگشته و به تدریس در آموزش و پرورش و حوزه مشغول شدم و کتاب«مفاهیم یجب ان تصحح» را که نقد عقاید وهابیت  از زبان  یکی از وهابیان به نام محمد بن عباس مالکی می باشد ترجمه و تحقیق کردم که خلاصه آن در شماره 57 مجله میقات فارسی به چاپ رسید.

در سال 1386 به عضویت نخبگان شاهد و ایثارگر در آمدم.

از آنجایی که در سال های گذشته با طلاب داخلی و خارجی  برخورد زیاد داشتم علاقمند به کار های تربیتی بودم  و در راستای این امر، با بخش تهذیب حوزه علمیه قم شروع به همکاری کردم و  از سال 1386 در مدرسه علمیه آیت اله شهید صدوقی فاز سه و سپس در  فاز یک، به عنوان مشاور مشغول به کار شدم که تاکنون ادامه دارد.

از آنجایی که طلاب سطح دو حوزه در سنین تشکیل خانواده هستند و اغلب مراجعه به مشاور، در باره معیار های ازدواج و مسایل مربوط به خانواده می باشد و از طرفی خانواده در اسلام از اهمیت ویژه ای بر خوردار است اینجانب احساس خلا در این موضوع کرده و به تحقیق و مطالعه جامع در روابط زوجین و تطبیق بین روان شناسی تجربی و دینی پرداختم و خلاصه تحقیقاتم را  در دوره هایی تحت عنوان معیارهای ازدواج موفق و آسیب شناسی دوران نامزدی و اصول مدیریت خانواده به طلاب در مدرسه و خارج از مدرسه عرضه کردم  و همینطور در ایام تابستان در شهرستان مرند ،در ضمن یک دوره کوتاه مدت، به کارکنان بیمارستان رازی و سپاه در سال 1387 همین مطالب را تقدیم کردم و در تابستان سال 1388 یک دوره کوتاه مدت را با عنوان مهارت های زندگی و آسیب شناسی روابط زوجین، برای عموم مردم در محل سازمان تبلیغات اسلامی  برگزار کردم  و به خاطر اهمیت این موضوع، مدتی پایان نامه سطح چهار را به تاخیر  انداختم .

از سال 1387 اقدام به برنامه ریزی آموزشی در مدرسه کرده ( مسئول آموزش فاز یک) و تدریس در سطوح عالی را شروع کردم ابتدا مکاسب محرمه سپس تفسیر جلد 13 المیزان ( تفسیر پایه 9) و سال 1389 به تدریس خیارات مشغول شدم.

از سال 1387 مسئول آموزش مدرسه علمیه شهید صدوقی فاز یک شدم و برنامه های آموزشی را بر اساس قوانین مرکز، از جذب استاد گرفته تا نظارت بر کیفیت تدریس و برگزاری امتحانات را پیگیری می کنم.

در خرداد سال 1388 از پایان نامه سطح چهار با عنوان الاسطاعة و تزاحم الحج بالفرائض الاخری دفاع کردم و چون به زبان عربی تقریر کرده بودم  در مجله میقات الحج ( به زبان عربی) در طی دو شماره 31 و 32 در همین سال (88) مباحث مهم آن به چاپ رسید و این اثر(پایان نامه ) در میان سه هزار  اثر روحانیون کاروان ها در سازمان حج و زیارت، به عنوان اثر برگزیده پایان نامه ها انتخاب شد.

در سال 1388 اقدام به تاسیس موسسه علمی و فرهنگی با نام اویس قرنی جهت پر کردن برخی از خلاهای طلاب خارجی با تعدادی از دوستان کردیم که مراحل ثبت آن به پایان رسیده است.

با این گام های ابتدایی که تازه در عرصه تحقیق و پژوهش نهادیم امیدواریم که بتوانیم کسب رضایت الهی، در عرصه های علم و عمل، تقوا و فضیلت، در آینده، گام های مهم تر و موثرتری بر داریم و برای اسلام و مسلمین مایه افتخار باشیم.اعاذنا الله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. احمد مبهوتی

21/2/1391